ساعت هفت صبح یکی از روزهای اوت ۱۹۷۴، جوان ۲۴ سالهای نمایش غیرقانونی و دیوانهواری را آغاز کرد: راه رفتن بر روی بندی در ارتفاع چهارصد متری از زمین که بین برجهای دوقلوی نیویورک کشیده شده بود. ظرف چند ساعت، خبر این بندبازی خطرناک در سرتاسر نیویورک پیچید و به سرعت فیلیپ پتی را به یکی از مشهورترین بندبازان جهان تبدیل کرد. در این مقاله قصد داریم درباره بازیهای ترسناک برای شما توضیح دهیم.
فهرست مطالب
Toggleتلاش برای توصیف حس ترس
تقریباً همیشه افرادی که از دیدن فیلمهای ترسناک یا تجربه بازیهای ترسناک لذت زیادی میبرند، به سختی میتوانند دلیل این علاقه شدید به ترس را توضیح دهند. شاید برخی از آنها بگویند که مواجهه با ترسهای خیالی، تحمل ترسها و فشارهای واقعی زندگی را کمی آسانتر میکند. این افراد معتقدند که تجربه ترسهای خیالی در محیطی کنترلشده، به آنها این امکان را میدهد که بدون مواجهه با خطر واقعی، با احساسات خود آشنا شوند و راههای مقابله با ترس را بیاموزند.
جای تعجب نیست اگر برخی از این افراد معتقد باشند که بعد از یک ترس شدید و فریاد زدن، به خنده میافتند و لحظات خوبی را حداقل در جمع تجربه میکنند. برای بسیاری از این افراد، لحظات پس از تجربه یک ترس شدید، مملو از احساس آزادی و سبکبالی است. آنها میگویند که این احساس میتواند مانند یک نوع پاکسازی عاطفی باشد، جایی که پس از تجربه هیجان و ترس شدید، احساس آرامش و رضایت بیشتری میکنند.
توضیحاتی که برای بسیاری از دیگر مخاطبان، منطقی به نظر نمیآید. برخی افراد که علاقهای به ترس ندارند، ممکن است بپرسند که چرا باید کسی خود را به چنین تجارب نگرانکننده و پراسترس واگذار کند. این افراد شاید ترجیح دهند که زمان خود را صرف فعالیتهایی کنند که به آنها احساس آرامش و اطمینان بیشتری میدهد.
از سوی دیگر، پژوهشهای روانشناسی نشان دادهاند که برخی افراد به دلیل ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی به ترس علاقهمند میشوند. به عنوان مثال، آدرنالین و اندورفینهایی که در هنگام ترس آزاد میشوند، میتوانند به احساس شادی و انرژی بالا منجر شوند. همچنین، برخی افراد ممکن است از تجربه ترس به عنوان راهی برای آزمایش مرزهای خود و کسب تجربههای جدید استفاده کنند.
ترس به مثابه سرگرمی
در طرف دیگر، انسانهایی وجود دارند که از زاویهای متفاوت به این مسئله نگاه میکنند. برای آنها، این پرسش مطرح است که چگونه تجربیاتی که میتوانند تا حدی آزاردهنده باشند و شبها کابوسهای وحشتناکی را به همراه آورند، میتوانند به عنوان سرگرمی تلقی شوند؟ چگونه ممکن است کسی از مواجهه با سکانسهای استرسزا و میخکوبکننده لذت ببرد؟ شاید برخی بگویند که علاقهمندان به ژانر وحشت، شجاع و بیباک هستند و از هیچچیز نمیترسند. اما نکته اینجاست که اگر کسی از فیلم، سریال یا بازی ویدیویی ترسناک نترسد، از آن لذتی نمیبرد. دوست داشتن یک اثر ترسناک بدون ترسیدن، مانند دوست داشتن یک فیلم اکشن بدون علاقه به صحنههای اکشن است. بنابراین باید پذیرفت که بسیاری از افراد در جهان وجود دارند که از ترسیدن لذت میبرند و هرچه بیشتر میترسند و اذیت میشوند، بیشتر هم مشتاق تجربه وحشت در آثار مختلف هستند.
چگونه این احساس متناقض به وجود آمده است؟ آیا توضیحی برای آن وجود دارد؟ قطعاً. علم روانشناسی با تئوریهای مختلف توضیح میدهد که چرا ترسیدن میتواند برای برخی از مخاطبان به طرز عجیبی دوستداشتنی باشد.
موسیقی ترسناک
انتظار اینکه موسیقی ترس شبیه صدای لولای روغننخورده در، بالزدن خفاشها و نجواهای هولانگیز لاتین باشد، اشتباه است. گاهی موسیقی ترس شبیه خندهای بلند و بیجان است. صدایی که به جای شادی، وحشتی ناگهانی را به همراه دارد. این نوع خنده ممکن است در ابتدا طبیعی به نظر برسد، اما با گوش دادن بیشتر، به زودی مشخص میشود که چیزی در پس این خنده نهفته است، چیزی که ذهن را به عمق ترس میکشاند.
گاهی ترس به زبانی نامفهوم سخن میگوید که وجودتان را به جملهای منجمد از لهجهای ناشناس تبدیل میکند، لهجهای که هیچکس آن را نمیشناسد. این زبان ممکن است به نظر برسد که از دنیای دیگری آمده است، جایی که منطق و آشنایی با آن بیگانهاند. صدای این زبان ممکن است همچون زمزمههایی مرموز در گوش شما طنینانداز شود، زمزمههایی که حتی اگر معنی آنها را نفهمید، احساس وحشت و ناآرامی را در وجودتان بیدار میکند.
موسیقی ترس ترکیبی فریبنده است. ممکن است روی یک ملودی دلنشین، نغمهای از یک سبک دیگر (مثلاً آیسملودی) بیندازد، مانند رادیویی که بین دو کانال مختلف گیر کرده است. این ترکیبهای ناهمگون باعث میشوند تا شنونده دچار حس عدم اطمینان و ناپایداری شود. گاهی یک نغمه آرام و ملایم به یکباره با صدایی تیز و ناهنجار قطع میشود، مانند شیشهای که ناگهان میشکند.
پارادوکس وحشت
ترس طیف گستردهای از احساسات و واکنشهای ذهنی را تحریک میکند؛ ضربان قلب را افزایش میدهد، تعریق را بیشتر میکند و ممکن است برخی را به جیغ زدن وادارد. حتی بارها دیدهایم که کسی هنگام دیدن فیلم ترسناک، سرش را پشت شانه دوست خود پنهان میکند یا به نحوی دیدن فیلم را برای خود دشوار میسازد؛ چه تضاد عجیبی. گاهی نمیتوانیم تصمیم به دیدن یا ندیدن اثر ترسناک بگیریم و بهجای اینکه چشمهایمان را ببندیم، گوشهایمان را بگیریم، از اتاق خارج شویم یا نمایشگر را خاموش کنیم، خود را در دل این تجربه نگه میداریم، حتی وقتی از آن ترسیدهایم.
ترس معمولاً وجود مخاطب را پر از دلواپسی، انزجار و بیم از رخ دادن اتفاقات بدتر میکند. زمانی که با آثار ترسناک برتر روبهرو میشویم، تصاویر آنها گاهی هرگز از یاد نمیروند. ممکن است در بیداری یا خواب عمیق، دقیقاً یک قاب از اثر ترسناک مورد بحث را ببینیم؛ اتفاقی که پس از دیدن یک محصول غیرترسناک به این شدت رخ نمیدهد. بنابراین، پیش از آنکه به توضیحات روانشناسانه پیچیده و منطقی درباره چرایی لذت بردن از ترس برسیم، باید این پارادوکس را بپذیریم: لذت بردن از تجربه تمام این احساسات تلخ و آزاردهنده، منطقی به نظر نمیرسد.
تأثیر ترس در روانشناسی
تجربههای ترسناک، به ویژه برای برخی افراد، میتواند از جمله لحظاتی باشد که احساساتی چون افزایش ضربان قلب، تنش موهای بر روی پوست، و یا حتی لحظاتی از آرامش که در آن نفسی عمیقتر میکشید، را تجربه کنند. این احساسات، اغلب به عنوان لذتبخش شناخته میشوند، و برخی افراد از جذابیت آثار ترسناک لذت میبرند زیرا این آثار احساسات شدیدی را در آنها برمیانگیزند که در برخی مواقع ممکن است کنترل بر آنها را نداشته باشند. این تجربهها میتوانند فرد را به حضور فعلی و زندهتر در لحظهی حال خود وادار کنند.
با این حال، آیا لذت بردن از ترس ممکن است نوعی از خودآزاری باشد؟ برای برخی افراد ممکن است، اما نمیتوان گفت که همهی طرفداران ژانر ترس وحشت، دچار این نوع خودآزاری شوند. زیرا ترس، جذبهی پیچیدهای دارد که تجربههای مختلفی را در افراد ایجاد میکند، و تحقیقات روانشناختی در این زمینه هنوز به اندازهی کافی جامع نیست.
با این وجود، یک نکتهی قطعی است: برخی افراد با وجود سلامت روانی کامل، به شدت به تجربهی ترس و ترسناک بیشتر جذب میشوند. به شرطی که ترس به صورت هنرمندانه و متعادل ارائه شود، این تجربهها میتوانند برای آنها از جذابترین و تفکربرانگیزترین تجربهها باشند. در واقع، برخی از تحلیلگران معتقدند که هیچ ژانری نمیتواند به همان اندازه باعث تغییر دیدگاه انسان نسبت به جهان شود، مانند ژانر ترس وحشت.
آیا بازی کلش اف کلنز را میتوان در دستهبندی بازیهای ترسناک قرار داد؟
سوالات متداول
مطالعه و تجربه بازیهای ترسناک موضوعی است که برای بسیاری از ما جذاب و جالب است. اما چرا ما این نوع از بازیها را دوست داریم؟ سوالی است که پاسخ آن شامل چندین عامل مختلف است. در ادامه به برخی از سوالات متداول در این زمینه و پاسخهای آنها میپردازیم:
چرا برخی افراد از اینکه که ترسیده و هیجان زده شوند لذت میبرند؟
- واکنشهای فیزیولوژیکی: بازیهای ترسناک میتوانند واکنشهای فیزیولوژیکی مانند افزایش ضربان قلب و ترشح آدرنالین را ایجاد کنند که به عنوان یک منبع هیجان و لذت درک میشوند.
- تحریک مغزی: ورود به وضعیت ترس و هیجان باعث تحریک قسمتهای مختلف مغز میشود که میتواند حس بهبود و احساس قدرت فرد را افزایش دهد.
آیا این تجربه به عنوان یک فرار از واقعیت شناخته میشود؟
بله، برای برخی افراد، تجربه بازیهای ترسناک میتواند به عنوان یک راه برای فرار از واقعیت محسوب شود. در دنیای مواجهه با ترس ورزش میکنند و از نگاه به واقعیتی که ممکن است ترسناک باشد فرار میکنند.
چرا برخی افراد این نوع بازیها را میپسندند در حالی که برخی دیگر از آنها بیزارند؟
- تجربه شخصی: تفاوتهای در شخصیت و تجربههای فردی میتواند باعث شود که برخی افراد از تجربه بازیهای ترسناک لذت ببرند در حالی که برخی دیگر این نوع بازیها را ناخوشایند میدانند.
- ذوق: برخی افراد به دنبال تجربههای هیجانانگیز هستند و این نوع بازیها را به عنوان یک فرصت برای تجربه هیجانات شدید میپسندند.