بازی های ویدئویی و تنهایی
پنج سال است که درکار نوشتن کلمات هستم و این قصه عاشقانه من است، هنوز نمیتوانم بگوییم به شکل کلماتی درآمده ام که آنها را نوشته ام، حتی نمیتوانم بگویم به آن ها نزدیک شده ام، تازه خیلی وقت ها از آنها فرار هم میکنم اما راستش را بخواهید کافی است کمی به یک سو خم شوم تا از من سیل چیزهایی که نوشته ام جاری شود. کلماتی که خیلی وقت ها بی ارزش خواندمشان، همه این ها، همه و همه در جایی از مغزم ذخیره شده اند و این روزها در حال سر ریز شدن هستند.
پیش از هرچیزی پیشنهاد می کنیم “بازی های ویدئویی و انزوا” را مطالعه کنید.
فهرست مطالب
Toggleتصویری تنهایی در بازی ویدئویی
خیلی از آدم ها وقتی حواس پرتی ها و آشفتگی ها بیرونی از زندگی شان حذف میشود، نمیتوانند زندگی شان را با خودشان پر کنند. تنهایی به معنای عدم وجود یک فرد یا گروه نیست بلکه بیشتر مربوط به ایده آلی است که در ذهن داریم و محقق نمی شود، در کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسوندسن میخواندم: تنها ماندن در بیابانی بزرگ، راحت تر است تا انزوا در میان مردم. از تنهایی تعاریف گوناگونی بهدست دادهاند، اما یک چیز در همه این تعاریف مشترک است: حس درد یا اندوه از جدا یا تنها ماندن و احساس عدم نزدیکی به دیگران. اکثر تعاریف گونههایی از همین ویژگیهای اساسی هستند. اما در چنین تعاریفی گفته نمیشود که احساس تنهایی علتی درونی دارد یا بیرونی و آیا این احساس ناشی از سرشت خود فرد است یا محصول شرایطی که در آن زندگی میکند.
شما می توانید محصولات بازی های موبایلی را با بهترین قیمت از موجوجم خریداری کنید.
بازی های ویدئویی و تنهایی
اگر بخواهیم بگوییم، افرادی هستند که همه اوقاتشان را در «تنهایی» بهسر میبرند بیآنکه احساس «تنهایی» کنند و از آن رنج ببرند، و دیگرانی هستند که سخت احساس «تنهایی» میکنند هرچند اکثر اوقات در احاطه دوستان و خویشانشان هستند. درواقع، یک شخص معمولی تقریبآ هشتاد درصد اوقات بیداریاش را در کنار دیگران سپری میکند. این مطلب حتی در مورد افرادی هم که احساس تنهایی میکنند صادق است. اگر آن گروهی را که در نظرسنجیهای گوناگون میگویند «اغلب» یا «اکثر اوقات» احساس تنهایی میکنند با گروهی مقایسه کنیم که در نظرسنجیها میگویند اصلا احساس تنهایی نمیکنند میبینیم فرقی بین این دو گروه از نظر زمانهایی که تنها هستند وجود ندارد.
پیشنهاد مطالعه: تاثیر بازی های ویدیویی بر مغز: آینده مغز ما را چگونه شکل می دهند؟
نمیتوان براساس شمار افرادی که در دوروبر فرد هستند درباره احساس تنهایی آن فرد گمانهزنی کرد، بلکه بهعکس گمانهزنی ما باید بر این اساس باشد که آیا دادوستدهای اجتماعی فرد میل او به برقرار کردن ارتباط با دیگران را ارضا میکند یا خیر؛ یعنی آیا فرد دادوستدهای اجتماعیاش را معنادار میانگارد یا نه. تنهایی پدیدهای ذهنی است. ما وقتی احساس تنهایی میکنیم که روابط رضایتبخشی با دیگران نداریم، حال چه به این دلیل که روابطمان اندک است چه به این دلیل که روابط فعلیمان عاری از آن نزدیکی مطلوبمان است.
بازی های ویدئویی درباره تنهایی
با توجه به اینکه بازیها به عنوان مکانیزمی برای فرار هم استفاده میشوند، عناوینی که به چنین موضوع سنگینی (تنهایی) میپردازند و با احترام به آن برخورد میکنند، به سختی به دست میآیند. خوشبختانه، چندین بازی وجود دارد که تنهایی را به درستی به تصویر میکشد و راهی برای ابراز احساسات بازیکنان فراهم میکند. امروز به سراغ این لیست می رویم.
شاید برای شما هم سوال باشد “آیا بازی های ویدئویی ما را باهوش تر می کنند؟“
۱ Unravel
آنرَول یک بازی ویدئویی سکوبازی معمایی دوبعدی است. که دربارهٔ شخصیتی ساخته شده از نخ کاموای قرمز رنگ به نام یارنی میباشد. که با استفاده از نخهای بدنش در دنیای بازی به کاوش میپردازد. با حرکت کردن یارنی، نخهای او از یکدیگر باز شده. و بازیکن باید با استفاده از این نخها معماها را حل کرده و در بازی پیشرفت کند. از دست دادن بیش از حد ریسمان در نهایت منجر به بازشدن نخ و از بین رفتن یارنی خواهد شد. بهطور مثال یارنی از نخهایش برای تاب خوردن از شیارها، پرواز یک برگ همانند بادبادک و بالارفتن از موانعی همچون درخت استفاده میکند. در بازی دشمن یا جانورانی برای مبارزه وجود ندارند و تنها حیواناتی همانند سنجاب و مگسها وجود دارند. که در برخی مراحل پیش روی بازیکن قرار میگیرند.
حتی اگر یارنی تنها است، بازیکنان می توانند تمایل او را برای دیدن اتفاقات بعدی احساس کنند. زیرا او در تلاش است خاطرات خانواده را آشکار کند. در این بازی احساس می شود. با شخصیت تنهایی روبرو هستیم که در تلاش است تا هر چقدر که میتواند خاطرات گذشته را در خود جای دهد.
برای آشنایی با “اختلال بازی کردن و تاثیرات آن” با ما همراه باشید.
۲. Gris
Gris یک بازی پلتفرمینگ باشکوه است. که با تنهایی ناشی از از دست دادن والدین یا عزیزان مقابله می کند. بازیکنان گریس را کنترل میکنند که او در منظرهای رویایی بیدار میشود. که باید از آن عبور کند تا چراغهایی را که شبیه ستاره هستند جمعآوری کند. کاوش در مناظر و حل پازل ها به گریس چراغ ها و یادگارهای بیشتری می دهد. که برای باز کردن مسیری که به سمت بهشت منتهی می شود به آن نیاز دارد. سطوح و مضامین گریس مراحل غم و اندوهی را که فرد باید در هنگام مواجهه با از دست دادن طی کند. تفسیر می کند و یک تجربه تنهایی همه جانبه را ایجاد می کند.
استودیو نومادا با Gris توانسته حاشیهی امنی را برای افرادی ایجاد کند. که به دنبال تجربهای متفاوت هستند؛ تجربهای که میتواند احساسات درونی شما را به همراه شخصیت اصلی داستان تحت تاثیر قرار دهد. و شما را در ماجراجویی رنگین، با انیمیشنهای زیبا و منحصر به فرد غرق کند.
فکر می کنید”چه ویژگی هایی از بازی ویدئویی باید در زندگی واقعی وجود داشته باشند؟“
۳. Limbo
Limbo یک بازی پلتفرم پازلی از سازنده مستقل Playdead است. که در آن بازیکنان نقش یک پسر جوان را در حال عبور از یک منظره تاریک و خاکستری به دنبال خواهرش میگیرند. دنیای Limbo دنیایی دلخراش و پر از خطر است. با شروع بازی، به جنگلی تیره و تاریک که همهچیز در آن به رنگ سیاه و سفید تصویر شده است، منتقل میشویم. در آن تاریکی بلافاصله چشممان به پسربچهای میافتد که روی زمین دراز کشیده و چشمانش را بسته است. جالب آنجاست که اگر هیچ کاری نکنید و دست به موس و کیبورد نزنید. پسربچه تا ابد در همان نقطه و به همان شکل باقی میماند.
Limbo به معنای برزخ است برزخی که این پسرک در آن گرفتار شده است. مکانی است وحشتناک برای هر کس… چه رسد به کودکی چند ساله؟ تنهایی برای برخی افراد ممکن است احساس کند تاریکی و سایه ها را تداعی کند. این بازی از این مضمون استفاده میکند و هدف جستجوی یک خویشاوند گمشده در میان تاریکی است. تا به بازیکنان هدف بدهد تا علیرغم محیط ناآرام و سیاه به جلو حرکت کنند.
شاید برای شما سوال باشد”چرا به بازی های ویدئویی علاقه مند نیستیم؟“
یادداشت نویسنده
صبح زود از خانه های کوچکمان بیرون می آییم، تا دقایقی در ترافیک معطل میشویم. مثل فیلم های صامت، بعد از آن وارد ساختمان های چند طبقه میشویم. شش، هشت یا ده ساعت نشسته، خیره به صفحه مانیتور، روز از پی روزها و سال تا سال به همین منوال. در این بین احساس میکنم نوشتن راجع به تنهایی، برگشتن و نگاه کردن به تمامی این ترافیک ها، احترام به این بازی ها، ساعت ها، جلو مانیتور نشستن ها و روزهاست.
هر هفته میتوانید جدیدترین مقالات موجوجم را در بخش مجلات اینترنتی سایت دنبال کنید.
سوالات متداول
-
بهترین بازی ای که تنهایی را به تصویر می کشد چیست؟
قطعا انقلابی پر از احساسات درون بازی های ویدئویی توسط لیمبو آغاز شد.
-
آیا گیمر ها تنها هستند؟
قطعا نمی توان تنهایی را محدود به گروهی از مردم کرد. اگر بخواهیم بگوییم، افرادی هستند که همه اوقاتشان را در «تنهایی» بهسر میبرند بیآنکه احساس «تنهایی» کنند و از آن رنج ببرند، و دیگرانی هستند که سخت احساس «تنهایی» میکنند هرچند اکثر اوقات در احاطه دوستان و خویشانشان هستند. درواقع، یک شخص معمولی تقریبآ هشتاد درصد اوقات بیداریاش را در کنار دیگران سپری میکند. این مطلب حتی در مورد افرادی هم که احساس تنهایی میکنند صادق است.